120 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی که باید بدانید

120 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی که باید بدانید
در این مقاله، 120 اصطلاح پرکاربرد زبان انگلیسی را به شما معرفی میکنیم که در مکالمات روزمره، محیطهای کاری، فیلمها و سریالها، و در موقعیتهای مختلف کاربرد دارند. یادگیری این اصطلاحات به شما کمک میکند تا مکالمات طبیعیتری داشته باشید و به شکل موثرتری با افراد انگلیسیزبان ارتباط برقرار کنید.
اصطلاحات پرکاربرد در مکالمات روزمره
- Break the ice – شروع مکالمه
- Piece of cake – کاری آسان
- Under the weather – احساس ناخوشایندی داشتن
- Hit the sack – به رختخواب رفتن
- Spill the beans – افشای راز
- Once in a blue moon – خیلی به ندرت
- On cloud nine – بسیار خوشحال بودن
- Let the cat out of the bag – فاش کردن راز
- Burn the midnight oil – تا دیروقت کار یا درس خواندن
- Throw in the towel – تسلیم شدن
- Kick the bucket – مردن
- Hit the nail on the head – دقیقاً درست گفتن
- Bite the bullet – تحمل یک وضعیت دشوار
- Costs an arm and a leg – بسیار گران بودن
- Add fuel to the fire – بدتر کردن شرایط
- Cut corners – کاهش کیفیت برای کاهش هزینه
- Break a leg – موفق باشی
- Cold feet – تردید لحظه آخر
- Jump the gun – عجله کردن
- Hold your horses – عجله نکن
اصطلاحات مرتبط با زندگی روزانه
- Keep your chin up – امیدوار بمان
- Out of the blue – ناگهانی
- Take it easy – آرام باش
- In the nick of time – درست به موقع
- Bite your tongue – جلوی حرفت را بگیر
- Up in the air – نامشخص
- Get out of hand – از کنترل خارج شدن
- Face the music – با پیامدها مواجه شدن
- Hang in there – مقاومت کن
- A penny for your thoughts – به چی فکر میکنی؟
- Under your nose – دقیقاً جلوی چشم
- Cross your fingers – آرزوی موفقیت کردن
- Drive someone up the wall – کسی را عصبی کردن
- Blow off steam – خالی کردن احساسات
- Lose your touch – از دست دادن مهارت
- Go the extra mile – بیش از حد انتظار کار کردن
- Miss the boat – فرصت را از دست دادن
- Pull yourself together – آرام باش و خودت را کنترل کن
- Rain on someone’s parade – خراب کردن لحظه خوش کسی
- Through thick and thin – در هر شرایطی حمایت کردن
اصطلاحات کاربردی برای محیط کار
- Ballpark figure – تخمین تقریبی
- Burn the candle at both ends – بیش از حد کار کردن
- Think outside the box – خلاقانه فکر کردن
- Call it a day – کار روزانه را تمام کردن
- Get the ball rolling – کار را شروع کردن
- In the loop – در جریان بودن
- On the same page – همنظر بودن
- Cutting-edge – نوآورانه و جدید
- Raise the bar – افزایش سطح انتظارات
- Win-win situation – شرایطی که برای همه سودمند است
- By the book – دقیقاً طبق دستورالعمل عمل کردن
- Back to square one – بازگشت به نقطه شروع
- Think on your feet – سریع و بدون آمادگی قبلی تصمیم گرفتن
- Learn the ropes – یاد گرفتن مهارتهای اولیه
- Touch base – تماس برقرار کردن
- Ahead of the curve – جلوتر از دیگران بودن
- Behind the scenes – پشت صحنه
- Get down to business – شروع به کار کردن
- On the back burner – به تعویق انداختن
- Pull some strings – از نفوذ خود استفاده کردن
اصطلاحات پرکاربرد در فیلمها و سریالها
- Break a leg – موفق باش
- Cold feet – ترسیدن و عقبنشینی کردن
- Hit the books – درس خواندن
- Jump the gun – عجله کردن
- Sit tight – صبر کردن
- Blow off steam – خالی کردن خشم
- Hold your horses – عجله نکن
- Cut to the chase – به اصل مطلب برس
- Get cold feet – پشیمان شدن در لحظه آخر
- Hit the nail on the head – درست و دقیق گفتن
- Take the bull by the horns – مستقیم به سراغ مشکل رفتن
- Bite off more than you can chew – بیشتر از توان خود بر عهده گرفتن
- The ball is in your court – نوبت شماست که تصمیم بگیرید
- Pull the plug – خاتمه دادن به چیزی
- Out of the woods – خارج از بحران
- Hit rock bottom – به پایینترین نقطه رسیدن
- Throw caution to the wind – بیپروا عمل کردن
- Blow it out of proportion – بزرگنمایی کردن
- In a nutshell – به طور خلاصه
- Go down in flames – با شکست کامل مواجه شدن
اصطلاحات مرتبط با سفر
- Off the beaten path – دور از مکانهای شلوغ و معروف
- Live out of a suitcase – مدام سفر کردن
- Catch a flight – پرواز گرفتن
- Travel light – سبک سفر کردن
- Buckle up – کمربند ایمنی بستن
- Red-eye flight – پرواز شبانه
- Hit the road – راه افتادن
- Jet lag – خستگی ناشی از تغییر ساعت
- Road trip – سفر جادهای
- On the fly – بدون برنامهریزی
- Take the scenic route – مسیر زیباتر و طولانیتر را انتخاب کردن
- Pit stop – توقف کوتاه در سفر
- Fly by the seat of your pants – بدون برنامهریزی عمل کردن
- Off the grid – دور از دسترس بودن
- Get away from it all – فرار از زندگی روزمره
- Hit the ground running – سریع شروع کردن
- Go off the rails – از مسیر درست خارج شدن
- Blow your budget – بیشتر از حد بودجه خرج کردن
- Sail through – بهراحتی عبور کردن
- Go with the flow – با جریان حرکت کردن
اصطلاحات مرتبط با تحصیل و دانشگاه
- Hit the books – درس خواندن
- Pass with flying colors – با نمره عالی قبول شدن
- Drop the ball – کوتاهی کردن
- Burn the midnight oil – تا دیروقت درس خواندن
- Learn by heart – حفظ کردن
- Ace a test – با موفقیت آزمون دادن
- Pull an all-nighter – تمام شب درس خواندن
- Hit the ground running – شروع قوی
- Make the grade – موفقیت در آزمون
- Pop quiz – امتحان غافلگیرانه
- Go back to the drawing board – از اول شروع کردن
- Hit the jackpot – موفقیت بزرگی کسب کردن
- Put your thinking cap on – عمیق فکر کردن
- Learn the hard way – از طریق تجربه سخت یاد گرفتن
- Call the shots – تصمیمگیرنده بودن
- The last straw – آخرین مشکل که تحملناپذیر میشود
- Make a long story short – خلاصه کردن
- Stick to your guns – به تصمیم خود پایبند بودن
- Up in the air – نامشخص
- On pins and needles – نگران و منتظر بودن
نتیجهگیری
یادگیری اصطلاحات انگلیسی کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف ارتباط بهتری برقرار کنید و مکالمات طبیعیتری داشته باشید. این 120 اصطلاح پرکاربرد، شما را در مسیر یادگیری زبان انگلیسی به سطح بالاتری میرساند و به شما کمک میکند تا بتوانید همانند یک فرد بومی به راحتی صحبت کنید.
دیدگاهتان را بنویسید